بی صدا

بی صدا حال دل را می خواهم بگم.

بی صدا

بی صدا حال دل را می خواهم بگم.

انتظار

سلام 

خیلی منتظرتان هستیم 

می دانی چه شده؟؟؟؟؟؟؟ 

خسته ایم می دانیم که دل خستگان را عزیز می شماری 

تو یار و یاور دل شکستگانی و ما نیز دل شکسته داریم. 

 

نفس بریده ایم ;

گلوی ما را قصه نامردمی ها مجروح کرده است ما در هوای دروغ و ریا 

و تزویر,در ازدحام  هزار دلواپسی  در نظاره هزار صحنه درد و رنج که هر دل  

درد آشنایی را زخم می زنند و هر جان و روانی را چون غنچه  گرفتار مانده در مسیر  

تندباد و طوفان می پژمرد چه نفس می کشیم. 

محرومان و مستضعفان و دل خستگان چشم بر تو دارند. 

راه دشوار است 

و هر که بی نصیب از عشق باشد رهروی نتواند نامردمان خدعه و نیرنگ و فریب و 

دروغ هر  چه هم که از تب انتظار دم زنند تو از حالشان باخبری اما رسوایشان نمی کنی  

اما  

منتظران واقعی ات  

را نیز می شناسی آنان که در تب انتظار می سوزاند و چشم بر راه گذاشته و لحظه ها را می شمردند. 

ای منادی عدالت و تقوا

چشم مان به شب عادت کرده ما را به  نور صبح ظهور روشن کن 

و 

من را توفیق  طاعت و اطاعت عنایت فرما. 

اقتباس از 

انتظار ظهور.پیام زن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد